به گزارش شهرآرانیوز، مهر ۱۳۶۰ حدود ۱۱ ماه بود که شهر استراتژیک آبادان یکی از سختترین محاصرههای نظامی تاریخ را تجربه میکرد. یک سال آزگار از هر نوع تردد در محورهای مواصلاتی به آبادان جلوگیری شد، آبادانیها از هر نوع آب و غذا و امکانات محروم بودند و روزی نمیگذشت مگر اینکه جنگندههای حزب بعث، مواضع نیروهای مدافع شهر را بمباران میکردند.
در این شرایط، دقیقاً ۴۴ سال قبل در چنین روزی بود که نیروهای ایرانی به محوریت لشکر ۷۷ پیروز ثامنالائمه(ع) خراسان، عملیات بزرگ شکست حصر آبادان را آغاز کردند؛ حماسهای زنده که نام رزمندگان خراسان را در تاریخ دفاع مقدس جاودانه کرد و هر سنگر، هر کوچه و هر نبرد کوچک از آن به داستان بزرگی تبدیل شد که تا ابد یادآور فداکاری، شجاعت و عشق به وطن است.
۱۸ مهر ۱۳۵۹ یعنی حدود ۲۰ روز پس از آغاز جنگ تحمیلی، ماشین جنگی حزب بعث براساس طرحی که به دست خود صدام برنامهریزی شده بود، عملیات تصرف آبادان را آغاز کرد تا به جای روبهروشدن با مقاومتی که در اهواز متمرکز شده بود، پایگاه قدرت خود را در ساحل غربی اروندرود یعنی خرمشهر و آبادان گسترده کند. دلیل دیگری هم که باعث شد توجه صدام به آبادان جلب شود، اهمیت استراتژیک این شهر بود که اگر از دست میرفت، عراق میتوانست بر هر دو سمت اروندرود مسلط شود، منابع نفتی منطقه را از کنترل ایران خارج کند و طرح تجزیه خوزستان را کلید بزند.
علی پیراسته، رزمنده پیشکسوت یگانهای رزم خراسان و راوی دفاع مقدس در گفتوگو با شهرآرانیوز میگوید: حدود پنج هفته بعد از آغاز رسمی جنگ، خبر رسید که بعثیها با دو پل شناور در منطقه مارد و شادگان از کارون عبور کردهاند و درحال تثبیت مواضع خود در شرق رودخانه هستند. اولین کاری هم که کردند، تسلط کامل بر جادههای آبادان به اهواز و ماهشهر بود تا اصلیترین راه انتقال نیروهای ما به خط جدید قطع شود.
او میافزاید: بدترین خبر برای ما این بود که جمعیت زیادی از مردم آبادان در جریان تخلیه شهر از همان روز اول به اسارت درآمدند. بعد هم که حلقه محاصره را تکمیل کردند و نیروهایشان از شمال آبادان تا ساحل بهمنشیر مستقر شدند. ماجرای اسارت شهید تندگویان و حماسه شهید دریاقلی سورانی هم همینجا رخ میدهد. وزیر نفت ما بیاطلاع از پیشروی غافلگیرانه بعثیها اسیر میشود و شهید سورانی با دوچرخهاش ۹ کیلومتر رکاب میزند تا فقط خبر تسلط لشکر دشمن بر جاده را به اطلاع نیروهای مدافع شهر برساند.
ایرانیها که از نقشه جدید صدام مطلع میشوند، از همان روز نهم آبان عملیات دفاع را آغاز میکنند. نیروهای نظامی داخل شهر مشتمل بر گردان ۱۵۳ لشکر ۷۷ ثامنالائمه خراسان، ژاندارمری و جمعیتی از پاسداران و نیروهای بسیج مردمی، به سه گروه تقسیم میشوند؛ دو گروه برای مقابله مستقیم و یک گروه برای جنگ پارتیزانی تا از حاشیه رودخانه خود را به پلهای شناور برسانند و آنها را منهدم کنند. هر سه گروه نیز با موفقیت به اهداف خود میرسند. گروههای مقابله مستقیم، بعثیها را تا نخلستانهای اطراف شهر به عقب میرانند و نبوغ نظامی فرماندهان در کنار شجاعت مثالزدنی رزمندگان باعث میشود تا انهدام پلهای شناور، عقبه لشکر صدام را قطع کند.
امیر سرتیپ منوچهر کهتری فرمانده وقت گردان ۱۵۳ لشکر ثامنالائمه که نبوغ نظامی او منجر به شکلگیری عملیات اصلی دفاع از آبادان شد، در گفتوگو با شهرآرانیوز میگوید: چالش اصلی ما این بود که بعثیها حدود ۳۳۰ درجه حلقه محاصره در اطراف شهر تشکیل داده بودند. ما نیروهای را تقسیم و مواضع را مشخص کردیم، اما هر لحظه این نگرانی وجود داشت که از سمت دیگری هم به شهر حمله شود. به همین دلیل، تمرکز خود را بر این گذاشتیم که حلقه محاصره تنگتر نشود و در واقع بتوانیم از محور شرقی شهر، تسلط دشمن را بر منطقه از بین ببریم.
او میافزاید: منطقه ذوالفقاریه بهترین موضع عملیات در محور شرق بود، چون میان بهمنشیر و جاده مهم خسروآباد قرار داشت و هم از روزنههای نفوذ بعثیها در غرب و شمال دور بود و هم گلولای زمین و پوشش نخلستانها، فعالیت یگانهای زرهی آنها را سخت میکرد. به همین دلیل، ابتدا منافقین را در روستای ذوالفقاریه تارومار کردیم و سپس جنگ تن به تن با بعثیها در نخلستانها آغاز شد.
به گفته امیر سرتیپ کهتری، پیروزی در عملیات ذوالفقاریه توانست سلسله برنامههای صدام در تصرف شهرستانهای جنوب استان خوزستان را نقش بر آب کند. این عملیات، اولین شکست نیروهای بعثی را در تاریخ دفاع مقدس رقم زد و باعث شد تا راهبرد صدام از تصرف فوری آبادان به اشغال از طریق محاصره تغییر کند.
به شهادت تاریخ، ایستادگی نیروهای مدافع آبادان در برابر حملات روزانه حزب بعث حدود یکسال ادامه پیدا کرد تا اینکه سرانجام پنجم مهرماه ۱۳۶۰ به همان روز تاریخی در تقویم ملی کشورمان تبدیل شد؛ روزی که از حدود ساعت ۱ بامداد، نیروهای ایرانی به محوریت لشکر ۷۷ ثامنالائمه خراسان بزرگترین عملیات مشترک ارتش و سپاه پس از عزل بنیصدر را اجرا کردند تا تأکید امام خمینی (ره) و جمله جاودانه «حصر آبادان باید شکسته شود» روی زمین نماند.
امیر سرتیپ دوم علی صدیقزاده فرمانده رکن سوم لشکر ثامنالائمه (ع) در آن دوران در گفتوگو با شهرآرانیوز میگوید: از آنجا که لشکر خراسان مسئولیت اصلی عملیات را برعهده داشت، کل عملیات به نام ثامنالائمه (ع) خوانده شد. تمام فرماندهان ارشد ارتش و سپاه و از جمله شخص آیتالله خامنهای که آن زمان نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند، در منطقه حضور داشتند. در این عملیات که با رمز «نصر منالله و فتح قریب» آغاز شد، سه تیپ پیاده و دو گردان زرهی از ما مشتمل بر ۵۳۰ تانک در فاز عملیاتی بودند و کل محدوده جغرافیایی نیز متمرکز بر ۱۳۰ کیلومترمربع اراضی پیرامونی و شهر آبادان بود.
او میافزاید: اگرچه با توجه به رعایت ملاحظات حفاظتی و اصل غافلگیری، لشکر ۷۷ ثامنالائمه (ع) خراسان توانست در همان ساعات اولیه و پیش از طلوع آفتاب، نیروهای بعثی را از جاده اهواز، ساحل کارون و مسیر ماهشهر عقب براند، اما با طلوع آفتاب، نیروی هوایی ما و دشمن به همراه بالگردها فعال شدند و نبردی تمامعیار آغاز شد. هیچگاه از یاد نمیبرم که با وجود گرمای شدید هوا و مقاومت سخت نیروهای بعثی، رزمندگان ما در برخی محورها بیش از ۴۲ ساعت و حتی پس از رفع محاصره شهر بهصورت مداوم در درگیری بودند تا این عملیات سرانجام با تحمیل سه هزار کشته به نیروهای متجاوز بعثی، اسارت ۱۷۶۱ نفر از آنان و انهدام گسترده قوای زرهی اشغالگران پیروز شود.
شکست حصر آبادان و آزادسازی شهر ضربه مهلکی بر ساختار نظامی حزب بعث وارد کرد. نزدیکان صدام تصدیق کردهاند که وی تا پایان جنگ با ایران و حتی پس از آن نتوانست از تبعات روانی عملیات ثامنالائمه (ع) رهایی پیدا کند. به روایت تاریخ، شدت آشفتگی روانی صدام به حدی بود که پس از این عملیات دستور دارد ۷ نفر از فرماندهان ارشد نیروی زمینی حزب تیرباران شوند. پس از این عملیات، لشکر ۷۷ خراسان نیز از سوی رهبر معظم انقلاب و به پاس رشادتهای تاریخساز رزمندگان یگانهای رزم خراسان به نام لشکر ۷۷ «پیروز» ثامنالائمه (ع) نامگذاری شد.